ای شهیدان...

بسیجی تنها

حــــرم هاے بیــــقرار:

یاد یاران سفر کرده بخیر  جسم و جان را در خطر کرده بخیر
یاد سرداران بی سر یاد باد وارثان بدر و خیبر یاد باد
فعلشان در جبهه یک فرهنگ شد مشق هر فرمانده و سرهنگ شد
ای شهیدان از شما شرمنده ایم  ما رفیقان ز ره وامانده ایم
خصم تدبیر دگر آهنگ کرد  قصد دین و مذهب و فرهنگ کرد
او بتازد بی امان در جنگ نرم  ما به دینار و به دنیا گشته گرم
از اصول خویش غافل گشته ایم  در فرایض سست و کاهل گشته ایم
اندک اندک کوخهامان کاخ شد  نفس سرکش از درون گستاخ شد
زرق و برق شهر چشمان خیره کرد  حرص دنیا را به دینم چیره کرد
دام تزویر و ریا افتاده ایم  از دو چشم کبریا افتاده ایم
رفت ایمان و زما اخلاص رفت  حفظ بیت المال و حق الناس رفت
ما در این وادی بسی حیران شدیم  بند مال و بند آب و نان شدیم
ای شهیدان از کرم کاری کنید  دوستان مانده را یاری کنید
دست ما گیرید در بیگاه و گاه  شمع ما گردید در بیراه و راه
 ای شما معنا گر امن یجیب 
چشم دارد بر دعایتان حبیب

(شعر از حاج حبیب ا... نیک نژاد)

منبع: www.shohadayeniak.com

کریمان...


یاکریمان با کریمان بیشتر خو می کنند
آنچه از جود و کرم ریزند جارو می کنند
با کراماتی همه از جانب پروردگار
روز و شب تسخیر، هر قلب خداجو می کنند
این کرامات از خدا باشد به یُمن بندگی
دشمنان از بغضشان گویند جادو می کنند
زانکه احسان هرچه پنهانی بود نیکوتر است
بیش دلها می برند و کم هیاهو می کنند
نی فقط من یاکریمی جَلد بر شهر ری ام
روز و شب خیلِ ملک بر این حرم رو می کنند
ملجاء هر عبد باشد درگهِ عبدالعظیم
با نگاهی خار را چون یاس خوشبو می کنند
شعبه ای از بوستان کربلا هست و در آن
بلبلانی چون «رئوفی» را ثناگو می کنند

غزل میلاد سید الکریم (ع)