حلما تنها یادگار شهید مدافع حرم "میثم نجفی" است.
خون خود را بر زمین میزنم
خون خود را بر زمین میزنم
تا شاید کسےبہ هوش بیاید
تا مگر وجدانے بیدار شود،
ولےافسوس کہ منافع مادی و
حب حیات همہ را بہ زنجیر ڪشیده است
سیلی جمهوری اسلامی
عکسی زیبا و بااقتدار از لحظه شلیک موشکهای زمین به زمین سپاه از قزانچی کرمانشاه به مقر فرماندهی تروریستها در دیرالزور سوریه
و این است سیلی جمهوری اسلامی پس از سخنان رهبری
گفتم نرو......
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم, شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه!
سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر, من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده, انسان کر میشود, کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند .
باید مواظب بود ...
برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن !! داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو ! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ...
🌹 همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ...
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار
تو دل همه غوغائی شد ...!!
🌹 بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟
گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش
آخه مادرش منتظره ...
درود بر شهامت و غیرت آنان !!
نمیدونیم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا بعضیا پاشون رو روی خون کدام شهید گذاشتند ؟
🌹 باید مواظب بود ... خون شهدا بعضی از آدم ها را زمین می زنه
❤ ️ رهبر ۷۸ ساله ایران

مجله تایمز در سرمقاله خود می نویسد:
رهبر 78 ساله ایران، 28 سال کشوری را در پر تلاطم ترین طوفان ها جوری رهبری میکند که امن ترین کشور خاورمیانه باشد.
رهبر 78 ساله ایران، سه ساعت برای مردمانش صحبت میکند بدون ذره ای تکرار، ان هم بدون خوردن قطره ای آب!!
(در علم سیاست به آن تَکلُّم سه وجهی گویند)
رهبر ایران با 80 دقیقه تکلم سه وجهی، رکورد تکلم سه وجهی که مربوط به هیتلر و چرچیل، با 9 دقیقه بود را شکسته است.
رهبرِ 78 ساله ایران درحالی که دروس تخصصی اقتصاد را نخوانده، طرحی چند صَد صفحه ای از مباحث اقتصادی نوین را برای کشورش می نویسد که مورد تحسین اقتصاد دانان بین المللی قرار میگیرد!!!
رهبر 78 ساله ایران دریک سخنرانی یک ساعته جامعه خویش را آسیب شناسی کرده و نقاط ضعف و قوت جامعه را با ساده ترین کلمات به مردم میفهماند.
رهبر 78 ساله ایران به مانند یک عضو کم درآمد جامعه زندگی می کند. واز همه جالب تر اینکه فرزندان خود را از مسئولیت های کشور منع کرده است.
رهبر78 ساله ایران با یک هشدار واولتیماتومش شاه کشوری دیگر را به شدت مرعوب سازد( حادثه منا) تا جایی که فردای سخنرانی اش، تمام وعده های بر زمین مانده عملی میشود!!
رهبر ایران رکورد بیشترین ساعات حضور در مناطق جنگی(هشت سال جنگ) را دارد.
رهبر 78 ساله ایران مسایل بین المللی و
آینده سیاسی جهان را بدرستی محاسبه و پیش بینی میکند!(برجام، جنگ یمن، رئیس جمهوری ترامپ و...)
رهبر 78 ساله ایران چنان سیاست مدار قدرتمندی می باشد که بزرگترین جنگ نرم جهانی که توسط تمامی سازمان های جاسوسی دنیا از سالها قبل طراحی شده بود را تنها با یک سخنرانی چند دقیقه ای خنثی میکند.
کجای دنیا دیده اید رهبری که در سن 78 سالگی به تنهایی کوه پیمایی میکند?!!
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت...
ظرف های شیر،
دست نخورده مانده اند!
و یتیمانی که صد سال سیاه نمی خواهند
بی علی سیر شوند...
ایستاده اند که فرق علی حکم گسل مرگ خودشان را دارد!
حالا اما ما با یک دنیا دل خوشی،
بی خیال یار و دلدار و نگار و ماه شده ایم...
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت...
به زمزمه دلت گوش کن ...
به شهدا بگو
... حرفای دلت رو ... دلتنگی هات رو ... هرچی تو دلت داری و
میخواهی با شهدا بگی اینجا بگو
نمیدونم چی ... به زمزمه دلت گوش کن ... بعد بگو
.. اگه می خوای به شهدا چیزی بگی
اگه دلخوری اگه درد و دل داری
اگه می خوای گریه کنی
اگه می خوای بخندی
اگه حرفی توی دلت مونده
که نمی دونی کجا باید بزنیش
اینجا بزن اینجا خلوتگاه عاشقاست
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک بین یدی مولانا صاحب العصر الزمان (عج)
ڪاش مےشد...
ڪاش مےشد بہ همان حال وهوا برگردیم
بہ زمین بہ زمان شهدا برگردیم
دورباشیم از آئینہ خودبینےمان
ڪاش مےشد ڪہ دوباره بہ خدابرگردیم.
به یاد شهید حسین هریری
شهیدی بود که....
شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود ، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرادر کفن کن
از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند
اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی
روحانی می گوید : ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند
پیش پدر و مادرش آمدم گفتم : این شهید چنین وصیتی کرده است
آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم ؟ و آنان اجازه دادند
در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن
وقتی آرام شد گفت : من غسال هستم
دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود
و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم
یک شخص بزرگواری وارد شد گفت : برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد ؟؟؟
با عجله برگشت و دیدم دیدم این شهید کفن شده
و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود . اما حالا فهمیدم … نشناختم 🌷
🌷
✍ ️ کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب ” میر مهر ” حجه الاسلام سید مسعود پور اقایی
ام وهب انقلاب اسلامی

«هیچگاه به خواسته دشمنان اسلام و شیعیان تن نمیدهیم و هیچ یک از اسیران آنها را با پیکر پاک شهیدانمان معاوضه نخواهیم کرد.
ما پیکر عزیزمان را در راه خدا دادهایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمیگیریم.
شنیدهایم که برای تحویل شهید عزیزمان دشمن پیشنهاد هزینهای گزاف داده است، ولی به عنوان خانواده شهید راضی به این کار نیستیم،
حاضر نیستیم حتی یک ریال نیز برای تحویل پیکر پاک شهیدانمان به داعش پرداخت شود،
چرا که داعش، این پول را علیه دیگر عزیزان ما به کار خواهد گرفت.
اگر بناست پیکر شهید کجباف با گروگانهای داعش عوض شود یا مبلغی ولو یک دلار از طرف دولت برای بازگشت پیکر شهید به تکفیری ها پرداخت شود تا تروریست ها با این پول علیه شیعه اقدام کنند به هچ وجه راضی نخواهم بود.»
سردار حاج هادی کجباف یکی از نیروهای مستشاری ایران در سوریه بود که تروریستها پس از شناسایی سردار، در قبال دادن جنازه ایشان، خواستار آزادی ۶۰ تن از نیروهای بازداشتشده بودند که همسر سردار کجباف در مراسم ختم ایشان اعلام کرد: سردار کجباف برای اسلام رفت و من تحت هیچ شرایطی راضی به معاوضه جنازه ایشان با نیروهای داعش نیستم.
کنعان
مدافع حرم میلیاردر عراقی ، حال باز بگویند مدافعان برای پول می روند ...!
شهادت " کنعان سالم داوود العاشور" یکی از فرماندهان تیپ حضرت علی اکبر (ع)
در نبردهای حاشیه شهر فلوجه واقع در استان الانبار عراق با موجی از واکنش ها مواجه
شده است . وی فرزند سالم العاشور يكي از بزرگترین میلیاردرها در کشور عراق است ،
که صاحب دهها هتل و شرکتهای تجاری متعدد در استانهای مختلف عراق همچون بصره و
شهر دبی در کشور امارات متحده عربی است . گفته می شود شهید کنعان پیشنهاد های
مکرر پدرش برای مدیریت این شرکتها را نپذیرفته و برای مبارزه با گروه تروریستی تکفیری
داعش به جبهه های نبرد فلوجه شتافته بود. چندی پیش آسمانی شد .
غیرت....
ﮔﻔﺖ: ﮐﻪ ﭼﯽ ؟ ﻫﯽ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ، ﺟﺎﻧﺒﺎﺯ! ﺷﻬﯿﺪ، ﺷﻬﯿﺪ!
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻧﺮﻥ! ﮐﺴﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﺷﻮﻥ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺮﺍ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ! ﻣﺠﺒﻮﺭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﺮﺩ! ﮔﻔﺖ ﮐﯽ؟
ﮔﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﯾﺶ...!
ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ !؟ ﭼﯽ ﺭﻭ؟
گفﺘﻢ : ﻏﯿﺮﺕ ...
کلید خونشو داد به مغازه ی سرکوچه...
می گفت بیست و نه ساله هر وقت میره از خونه بیرون کلیدشو میده به من میگه شاید پسرم وقتی بر میگرده من نباشم کلید رو بده بره استراحت کنه آخه تازه از راه میرسه خسته است... بیست و نه ساله بچش توی کانال کمیل رفته و برنگشته.
درمیدان جنگ نرم موبایل ها می توانند سلاح باشند وپیامک ها فشنگ!
پس از سلاح وفشنگ خود بیهوده استفاده نکن.
سلام برآنهایی که از همه چیز گذشتند تاما به هرچه میخواهیم برسیم،
سلام برآنهایی که قامت راست کردند تا قامت ماخم نشود،
سلام برآنهایی که به نفس افتادند تاما ازنفس نیوفتیم،
سلام برمردان خدا...
سلام بر بزرگ مردان عرصه جهاد فی سبیل الله... یاد شهید اسکندری، شهید دهقان شیبانی و دیگر شهدای مدافع حرم گرامی باد. شادی ارواح پاک و طیبه ومطهر شهداء صلوات ....
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
یاحق
ما را هم آسمانے ڪنید ......
یڪ آسمان مے خواهیم
به وسعت نگاه مهربانتان
ما را هم آسمانے ڪنید ......
کجایید ای شهیدان خدایی...
سجاده ی خونین ...
گویند آنگاه که اعلام شد علی (علیه السلام) در محراب ضربت خوردند،
عده ای گفتند مگر علی نماز میخواند؟
میدانی رفیق!
راستش جای جلاد و شهید عوض شده بود
سرو نشانه ایستادگی است...
چه زیبا پیام مقاومت رابرای نسلهای بعدي به یادگارمي گذاري آری سرو نشانه ایستادگی است
واین نشان ازقدمهای آهنین تو دردفاع ازولایت وحریم دینت است
تاريخ نمي داند چگونه تو را بيان كند تاريخ ،
مبهوت تو شده مثل تورا ديگر نمي بيند
شب بیدار شدن....
شب قدر شب بیدار شدن است نه بیدار ماندن
اگر بیدار شدید برای ما در خواب ماندگان دعاکنید
التماس دعا
از تیغ دم نزن....
نامه ای به مدافعان حرم اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
از تیغ دم نزن همه مست شهادتیم
حرف از حرم نزن که همه کوه غیرتیم
دربان سامرا و دمشقیم و کربلا
عاشق قسم به عشق نمی ترسد از بلا
سلامی به گرمای محبت همه ملت ایران به مدافعان حریم اهل بیت (ع) :
ای یاوران و مدافعان حرم، ای کسانی که اسلحه بر دوش گرفته اید، ای یکه تازان مکتب عشق (ع)، ای کسانی که علم برافراشته اید و فریاد برآورده اید:"کلنا عباسک یا زینب". از دیاری برایتان می نویسم که جوانان عاشقی دارد. برایتان از اراک می نویسم، از شهری که گرمای خانههایشان مرهون فداکاریهای شما در زمستان دمشق است. خدا می داند که حال امروز همهی ما غم دوری از صحنهی نبرد است، خدا میداند که با تمام وجود آرزو داریم در کنار شما برای دفاع از حرم، اسلحه به دست بگیریم! حسرت این روزهای ما شده "یا لیتنا کنا معک"! برایتان از آرامشی مینویسم که شما با دلاوریهایتان به ارمغان آوردهاید، برای گفتن از دلاوریها و رشادتهایتان زبان قاصر است. این سلاحی را که امروز به دست گرفتهاید همان سلاح امام حسین (ع) و اصحاب اوست در روز عاشورا. و آن علم همان علم افتاده از دست عباس بن علی است، این سلاح، سلاح علی اکبر است، سلاح قاسم، سلاح حبیب بن مظاهر و... همان علمی که عصر عاشورا علمدارش زینب (س) شد. و حال این سلاح به دست شما رسیده است تا با آن به خونخواهی از حسین (ع) و تمامی مظلومان جهان برخیزید و سر از تن کفر جدا کنید. و شما چه خوب برافراشته نگه داشته اید این علم را! و چه خوب حقش را ادا کردهاید و نوای لبیک سر دادهاید. دعای هر روز و هر شب ما پیروزی شماست بر کفر، و قدر دان زحمات شما هستیم، هدایای ناقابلی جمع کردهایم که امیدواریم در این روزهای سرد دمشق گرمای عشق این مردم به حرم عمه سادات را در وجودتان بدمد.با آرزوی نابودی کفار و پیروزی شما!
خواهر کوچکتان
زیر چتر شهدا...

بچه پولدار بود ، خیلی هم باباش پولدار بود. ولی نمی دونم سرش به جایی خورده بود به قول امروزی ها؟ قاطی کرده بود؟
رفته بود تو گروه تفحص شهدا ،خود گروه تفحص یه مبلغی پول مختصری بالاخره دارن. با این که تاجر بود و وضع باباش خوب بود میگفت میخوام زندگیم از این پول بگذره چون این خییلی حلاله.
اتفاقا تفحص بوجه نداشته خیلی، یکی دو ماه به اینا حقوق ندادن اینم خجالت کشید بیاد اهواز (خونشون اهواز بود) تلفن که زده بود احوال خانمش و بپرسه خانمش گفت آخه آدم درست و حسابی حالا که گذاشتی رفتی پهلو دوستای شهیدت ما رو تنها گذاشتی لااقل خرجی برامون بذار.
من اینقدر از این قصابی و بقالی قرض گرفتم که دیگه بهم چیزی نمیدن ،فردا هم قوم و خویشات میخوان مهمونی بیان خونه هیچی تو خونه نیست
بچه ها تفحص یه شهید پیدا کرده بودن(شهید حسنی) بچه ساری هست کارت و پلاکش بود ،رو کارتش عکس شهید هم بود
این بنده خدا استخون های شهید و گذاشت وسط شروع کرد با شهید بد حرف زدن تو معراج شهدا گفت: مرد حسابی من دارم برای شما کار میکنم کارفرمای من شمایید شما زن و بچه منم نمی تونید نون بدید؟ من باید خجالت زن و بچمو بکشم ؟
فرماندمون فهمید که من ناراحتم گفت بیا مرخصی بهت میدم دو سه روز برو هم مشکل خونه رو حل کم هم احوالشون و بپرس
میگه اومدم خونه دیدم خانمم همه چیز تهیه کرده بهش گفتم تو فقط می خواستی من و بکشی اینجا؟ گفت نه دیشب یکی اومد اینجا گفت من از دوستای فلانی هستم یه پولی از من طلب داره پول و داد به من منم تازه رفتم مغازه قصابی قرضمو بدم گفت یکی از دوستان آقای فلانی اومده اینجا تمام قرض هاشو صاف کرده. سوپر مارکتی رفتم گفت صاف کرده .
تو همچین دوستانی داشتی به من نگفتی؟ گفتم کی بوده من از کسی طلب کار نبودم .
کارت شهید و همراه خودم اورده بودم تو خونه، ایالم رفته بود سر تاقچه کارت شهید و دیده بود گفتش فلانی خود این بود !خود این بود خدا شاهده !اومده بود در خونه.
گفتم چی داری میگی این شهیده هفده سال پیش شهید شده من استخون هاشو پیدا کردم
عکسشو برداشتم رفتم در قصابی
گفت :آقا این همین یکی دو ساعت قبل اومد حساب کرد بدهی های شما رو همین ایشون بود به خدا!
رفتم دم مغازه میوه فروشی سوپر مارکتی گفتم به خدا خود همین بود!
آمدم خونه نسشتم با زنم نشستیم شروع کردیم به گریه کردن گفتم ببخشید من بی ادبی صحبت کردم ما نخواستیم شما دست ما رو بگیرید اگه بخوایم حتما میگیرید .
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»
( آل عمران آیه 169)
اللهم تقبل منا.....
به امید روزی که تابوتمو بیارن ..
مادرم دستشو از کمرش برداره ببره رو به آسمون و بگه :
اللهم تقبل منا هذا القلیل
بدا به حال من
بدا به حال من و خوش به حال آنکه شدست
شهید امر به معروف و نهی از منکر
خوشا به حال تو ، آری ، که لحظه ی تصمیم
گرفته ای مدد از ذوالفقار ، از حیدر
خوشا به تو که در این روزگار بی دردی
به پیشگاه خداوند رفته ای با سر
به کاروان شهیدان کربلا ، ای دوست
تو با گلوی بریده رسیده ای آخر
خلیل وار در آتش دو سال سوخته ای
به یاد حضرت زهرا ، میان شعله ی در
شب آخر یادم نمیرود....
آه شلمچه!
شلمچه نمیدانی چقدر دلتنگت میشوم
شلمچه تکرار نام زیبایت را دوست دارم
شلمچه منتظر روز وصال خواهم ماند
شب آخر یادم نمیرود همانطورکه باورم نمیشود که پاهایم چگونه قفل
شده بودند و در راه رفتن یاری ام نمیکردند
به دلم سری بزن...

ازبین این حصارها....
به دلم سری بزن....
آقا.....
شهید محمدی..

به گزارش دولت بهار به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، پاسدار جواد محمدی مدافع حرم حضرت زینب(س) شب گذشته به فیض شهادت در راه دفاع از حریم آلالله نائل آمد.
شهید محمدی از جوانان شهر درچه بود که شب گذشته در منطقه حما سوریه به خیل شهدای مدافع حرم پیوست، از این شهید مدافع حرم دختر خردسالی به نام «فاطمه» به یادگار مانده است.
احمد احمدیان از راویان دفاع مقدس درباره این شهید نوشت:
«همین امسال در طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم.
دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه میخوریدا....!
گفت:
تهمت
فحش
کنایه
نیش و ...آخرشم انشاالله گلوله....جواد دیشب رفت!»
تولد-شهادت
