فرمانده سپاه قدس ایران
، داستان کمی فرق دارد. خارج از مرزهای جغرافیایی ایران افسانه های زیادی درباره او سر زبان هاست. افسانه هایی که هیچ وقت درستی یا نادرستی شان از طرف هیچ مقام رسمی تایید نشده. روزی از پیامک او به ژنرال 4 ستاره آمریکایی گفتند و یک روز درباره نامه ای که مدعی بودند افراد او روی میز وزیر دفاع آمریکا گذاشته اند. «شما باید مرا بشناسی، من قاسم سلیمانی هستم.»
می گویند وقتی گوشی تلفن را دست ژنرال پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق دادند، با این پیغام مواجه شده. درست در زمانی که در سال 2008 برای رتق و فتق جنگ بین گروه های شبه نظامی و ارتش آمریکا به عراق رفته بود یا اینکه زمان حضور لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا در عراق نامه ای روی میز دفتر کارش قرار می گیرد که به شدت او را متحیر می کند. این نامه، نامه ای بدون مهر و موم مخصوص پنتاگون بود که تنها یک جمله روی آن نوشته شده بود: «اگر لازم باشد از این هم نزدیکتر خواهیم شد؛ قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران».
می گویند وقتی گوشی تلفن را دست ژنرال پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق دادند، با این پیغام مواجه شده. درست در زمانی که در سال 2008 برای رتق و فتق جنگ بین گروه های شبه نظامی و ارتش آمریکا به عراق رفته بود یا اینکه زمان حضور لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا در عراق نامه ای روی میز دفتر کارش قرار می گیرد که به شدت او را متحیر می کند. این نامه، نامه ای بدون مهر و موم مخصوص پنتاگون بود که تنها یک جمله روی آن نوشته شده بود: «اگر لازم باشد از این هم نزدیکتر خواهیم شد؛ قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران».
از این روایت ها زیاد هستند. داستانسرایی هایی که در همه آنها سردار ایرانی با همه آرامشی که دارد، یک فرمانده مقتدر معرفی شده؛ چهره ای که می تواند منافع آمریکایی ها را به خطر بیندازد.
مسئله این است که این افسانه سرایی ها سوای راست یا دروغ بودنشان بیانگر یک موضوع است؛ اینکه مرد آرام سپاه ایران این روزها بدجوری روی اعصاب آن وری ها رفته. این همه افسانه سرایی فقط از یک مسئله خبر می دهد: «ترس».
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۲/۲۶ ساعت 16:38 توسط samira sanam no
|
سرباز افراطی سید علی هستم